صنعتیشدن و شهریشدن
صنعتیشدن در واقع نقطهٔ آغاز ماست برای تأملکردن در امروزمان. شهرها اما سالها پیش از صنعتیشدن وجود داشتهاند. این نکته هرچند پیشپاافتاده بهنظر میرسد اما جوانب آن بهاندازهٔ کافی واکاوی نشده است.
صنعتیشدن در واقع نقطهٔ آغاز ماست برای تأملکردن در امروزمان. شهرها اما سالها پیش از صنعتیشدن وجود داشتهاند. این نکته هرچند پیشپاافتاده بهنظر میرسد اما جوانب آن بهاندازهٔ کافی واکاوی نشده است.
از دید وزیری، هویت ملی یک توهم تاریخی است. او شرح میدهد که چگونه برداشتهای اروپایی از ملت و ناسیونالیسم، تاریخنگاری را با نظریهی نژادی کتاب شکلگیری مفهوم هویت ملی را میکاود و استدلال میکند که برآمدنِ شرقشناسی، ایدهی نژاد آریایی، و دستهبندیهای زبانی (مانند زبان هندواروپایی و یا زبانهای ایرانی) چگونه همبسته و در راستای ایجاد و تقویت یک تاریخنگاریِ الیتیستیِ سوگیرانه و غیرواقعی بودهاند.درآمیخته است.
دورین مسی استدلال میکند که مرزهای دولتهای ملی فقط یکی از شیوههای بسیاری برای سازماندهی روابط قدرت است. مشکل این شکل سازماندهی اما این است که پیچیدگیهای فضای اجتماعی را به زور، سرکوب، همگن و یکدست میکند. مسی به ما یادآور میشود که مرزهای دولت ملی به اتکای قدرت سیاسی، تدابیر حقوقی و زور فیزیکی تولیدشده و پابرجا ماندهاند.
کار مارتین هایدگر برای درک پروژهی فکری آنری لوفور اهمیت بسزایی دارد. هایدگر در کنار سه متفکر تأثیرگذارِ لوفور- هگل، مارکس و نیچه- قرار دارد. منتها هایدگری که به نحوی خاص تفسیر میشود و در بوتهی نقد مارکسیستی قرار میگیرد، بر روی پایش قرار داده میشود، روی زمین قرار میگیرد و واقعی میشود.
از دید ویریلیو جنگ واقعاً به پایان نمیرسد، بلکه شتاب میگیرد، و هرچه بیشتر به شکل محضِ خود نزدیک میشود. در زمانهای که مفتونِ «سیاستِ» همهچیز بوده است، ویریلیو در عوض بر حسب جنگ اندیشید. مدرنیته یعنی نبرد در مقیاسهایی که هر دم فزونی میگیرند: مقیاسهایی که از امر تاکتیکی به امر استراتژیکی [راهبردی] و به امر لجستیکی [توشهآمایی، تدارکات سازوبرگ، آمادهسازی] بسط مییابند.
پیتر مارکوزه یکی از اولین کسانی بود که رابطهی اعیانسازی را با بیپناهی و فقر روشن کرد. مارکوزه اَشکال مختلف «گتوسازی» را در سه دسته طبقهبندی کرد : اولین دسته گتوهاییاند که از جداسازیِ اجباری و عامدانهی گروههای حاشیهای شکل میگیرد (گتو). دستهی دوم برآمده از گردهمآمدن خودخواستهی گروههای خاص است (شهرکهای محصور). در نهایت دستهی سوم قلعههای حفاظتشده که توسط گروههای فرادست برای حفاظت از جایگاه برترشان ساخته میشود.
جنگ سرد صرفاً ورودمان به عصر سایبورگِ ارتباطات و کنترلِ سایبرنتیکی را مشخص نمیکند؛ جنگ سرد خود نوعی سایبورگ است، به این معنا که خود در منطقهی خاکستریِ تحول بزرگِ ماشین جنگِ سرمایه پهلو میگیرد، و این کار را بهوسیلهی بازخورد تمامیِ «اطلاعاتِ» جنگِ تام که از حیث صنعتی و علمی سازمانیافته است صورت میدهد، در حالیکه بدینقرار، این جنگ تام به مدلی برای پیشرفت یک اقتصادِ «غیر ازـ» دوران صلح بدل میشود.
«هگل و هائیتی» تاکید میکند که فکتها مهم هستند ولی نه به عنوان دادههایی با معناهایی ثابت، بلکه همچون مسیرهایی پیونددهنده که میتوانند پیوسته ما را شگفتزده و غافلگیر کنند.
متین در این کتاب کوشیده است تا شرحی غیراروپامحور و غیرذاتگرایانه از تجربهی ایران از مدرنیته عرضه کند. او برای این منظور نظریهی توسعهی ناموزون و مرکب تروتسکی را به شکلی انتقادی به کار گرفته که وجه مشخصهاش فرض هستیشناختیِ چندگانگی جامعهای است.
فیلمهای کیارستمی را میتوان همچون شکلی ضمنی از آنچه لوفور نقد زندگی روزمره مینامد نگریست و تفسیر کرد. روایت سینمایی کیارستمی در این سه فیلم به این ترتیب بازنماییکنندهی فضای روزمرهی زندگی کودکان در گوشههایی از ایرانِ دههی ۱۳۵۰ شمسی است.