جغرافیا، رئالیسم انتقادی، و مارکسیسم: تولید فضا و رئالیسم انتقادی از دید جان مایکل رابرتس
رئالیسم انتقادی به عنوان یک فلسفهی علم بیشتر نوعی فرانظریه/متاتئوری است تا نظریه. به بیان دیگر حاوی بینشهایی است دربارهی چیستیِ خودِ نظریه و نظریهپردازی و شناخت علمی. در نتیجه رئالیسم انتقادی بر خلاف ادعای رابرتس مقدمتاً یک نظریهی اجتماعی مانند نظریهی ساختاربندی گیدنز نیست.