دایرهی نوشتار، برزخِ سطور
ورود به دایرهی نوشتار ملازم عبور از گزارهای است که گفته نمیشود، بلکه خوانده میشود. صورتی از روایت که باقیماندهی اصلِ حادثه است و توانِ آن را دارد (یا کسب میکند) تا بر آنچه تحمیل میشود بشورد.
ورود به دایرهی نوشتار ملازم عبور از گزارهای است که گفته نمیشود، بلکه خوانده میشود. صورتی از روایت که باقیماندهی اصلِ حادثه است و توانِ آن را دارد (یا کسب میکند) تا بر آنچه تحمیل میشود بشورد.
رئالیسم انتقادی به عنوان یک فلسفهی علم بیشتر نوعی فرانظریه/متاتئوری است تا نظریه. به بیان دیگر حاوی بینشهایی است دربارهی چیستیِ خودِ نظریه و نظریهپردازی و شناخت علمی. در نتیجه رئالیسم انتقادی بر خلاف ادعای رابرتس مقدمتاً یک نظریهی اجتماعی مانند نظریهی ساختاربندی گیدنز نیست.
لوفور معتقد است همه نظام های بزرگ مازادی/باقی ماندهای را از خود بر جای میگذارند که از چنگال آن نظام میگریزد؛ یعنی باقیمانده توسط نظام جویده و به بیرون تف میشود
لوفور ادعا میکند که صنعتی شدن، زمانی تولیدکنندهی شهرگرایی بود و اکنون محصول آن است
بهعنوان دانشآموختهی علوم اجتماعی همواره دغدغهی این را داشتم که چگونه در تحقیقات دانشگاهیام از شرِ فصل روششناسی خلاص شوم.
فضا احتمالاً پراستنادترین واژهای است که به جغرافیا هویت و کانونی وحدتبخش داده است.
هر چه بیشتر به یک جهانِ فضا-زمانِ رابطهای نزدیکتر میشویم، اندازهگیری بیش از پیش مسئلهانگیز و غامض میشود.
دغدغهی اصلی این فصل، همان چیزی است که من هدف نهایی نظریهی شهری انتقادی میدانم: عملیکردنِ مطالبهی حق بر شهر