مجموعه مقالات ۹۸ ویژه‌ی نوروز ۹۹

از این‌جا دانلود کنیددانلود مجموعه مقالات

سال گذشته فضا و دیالکتیک سومین سال فعالیت خود را پشت سر گذاشت و چهارساله شد. چنانکه روشن است مطالعات شهری بطور عام (و لوازم مفهومی همبسته‌ی آن) در کانون فعالیت‌های نظری این نشریه قرار دارد. این موضوع پژوهشی نوپدید در علوم انسانی چنان سرشت پیچیده و غامضی دارد که به سادگی تن به تحدید و تعریف دقیق مفهومی نمی‌دهد و همچون بسیاری از رشته‌های میان‌رشته‌ای دیگرِ عصر مدرن فرازآمده‌ی اقتضائات، ضرورت‌ها و مناسباتِ نیروهای اجتماعی-اقتصادی-سیاسی دوران است. به این اعتنا در اینجا هم بالضرور با سپهر منازعاتِ گفتمانی‌ مواجهیم که هر یک در پی نشاندن مُهرِ خویش بر پیشانی شهر است، تا از آن رهگذر، داغ هویتی خاص را بر گوشتِ شهر زند و فهم و تبیین شهر را متوقف بر استیلای گفتمان خود سازد. بنابراین، تبیین و توضیح مناسبات اجتماعی-اقتصادی-سیاسی خاصی که در ظرف شهر – اگر اصلاً بتوان چنین چیزی گفت- رخ می‌دهد گره خورده است به جدال‌های گفتمانی و تلاش نحله‌های مختلف فکری در صورتْ‌زدن به ماده‌ای واحد و معماگون. واضح است که هر یک از این صورت‌بخشی‌ها به فراخور گرایشات نظری، و منافعِ خاص (خودآگاه یا ناخودآگاه) مادی‌ خود، قلم می‌زنند و فعالیت می‌کنند.

 همین جا چند پرسش بنیادین مطرح می‌شود که موضع فضا و دیالکتیک را از سایر گفتمان‌ها و نحله‌های متداول دانشگاهی تمیز می‌دهد. اولاً با چه مقصودی می‌خواهیم وضعیت را توضیح دهیم؟ ثانیاً با چه ابزارهای مفهومی، و کدام چشم‌انداز نظری این کار را می‌کنیم؟ نگرگاه فضا و دیالکتیک انتقادی است، و به این اعتبار ایفاگرِ نقش یک ناظر لااقتضا نیست، لکن در خصوص اینکه با چه منظومه‌ای باید به سراغ تبیین وضعیت رفت اجماعی در کار نیست. اما نظر به اینکه ما با سپهر منازعات گفتمانی و جنگِ صورت‌بخشی‌ها مواجهیم معنای نقد و از آن راه تغییر وضعیت چیست؟ با چه مناط و مستمسکی می‌توان وضعیت را به تیغ نقد کشید؟ آیا با جهانی مواجهیم که در آن پیْ و بنیاد کلِ معنا چیزی جز فرهنگ و کردارهای اجتماعی نیست؟ اگر چنین باشد، که در بسیاری از گفتمان‌های دانشگاهی غالب می‌توان نشتِ چرخشِ موسوم به فرهنگی در مطالعات شهری را بوضوح مشاهده کرد، حقیقت امری یکسره نسبی و فرهنگی می‌شود و منطقاً جز چارچوب‌های فرهنگیْ مرجعی برای داوری وجود ندارد. در لوای همین چرخش فرهنگی (در پیوند با منافع اقتصادی-سیاسی دانشگاهیان) است که طی چند دهه‌ی اخیر رسالتِ (ناخودآگاه) دانشکده‌های مطالعات شهری (شهرسازی، برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای، طراحی شهری و سایر رشته‌های هم‌قلمرو) چیزی نبوده است جز از ریخت‌انداختن امکانات رادیکال فلسفیِ اندیشه‌ها و گفتارهای غربی. اغلب تولیداتِ آکادمیک در این حوزه را می‌توان خالی‌کردن اندیشه از جوهره‌ی آن و انداختن آن به مسیری جدید در راستای منافع خاصی دانست که دوران (یعنی شرایط اقتصادی-سیاسی) بر آنها بار می‌کند. به عنوان نمونه می‌توان به استفاده‌های ابزاری و بی‌مبنایی اشاره کرد که اخیراً از اندیشه‌های آنری لوفور یا دیوید هاروی در نوشته‌های دانشگاهی شده است. طرفه آنکه شهرداری‌ها و نهادهای حکمرانی شهری بیش از همه مصرف‌کننده‌ی این تولیدات دانشگاهی بوده‌اند، که خود به قدر کافی جلوه‌گر روح دوران است که دو چهره‌ی عام دارد: میان‌مایه‌سازی برای مصرف توده‌ای، و فروش دانش به قدرت.[۱] باری، رویکرد فضا و دیالکتیک در تقابل با این نسبی‌گرایی فرهنگی و میان‌مایه‌سازیِ همبسته‌اش تعین یافته است. کما اینکه حوادث تلخ و ناگواری که در سال گذشته رخ داد، بایستگی و درستیِ جستجوی وسواس‌گونِ حقیقت را هر چه بیشتر آفتابی می‌سازد.

در سالی که گذشت ۲۷ متن ترجمه و تألیفی منتشر شد. این متون چنانکه در بالا اشاره شد، منشی انتقادی دارند و به منظور جدال با گفتمان‌های غالب و نقدِ وضعیت انضمامی به میدان آمده‌اند. در سالی که گذشت جلد نخستِ مجموعه‌ی «فلسفه، سیاست، شهر» که به آراء و اندیشه‌های آنری لوفور اختصاص دارد با همکاری نشر کتابکده‌ی کسری منتشر شد. در سال جاری امیدواریم مجلدات دوم و سوم این مجموعه که به آراءِ ژیل دلوز-فلیکس گتاری و دیوید هاروی اختصاص یافته است منتشر شوند.

جدای از متونی که به طور خاص بر موضوع «طراحی شهری» تمرکز داشتند از جمله اتفاقات جدید در سالی که گذشت اضافه‌شدن دو حوزه‌ی موضوعی نو به مجموعه‌ی حوزه‌هایی بود که فضا و دیالکتیک تاکنون به آن‌ها پرداخته بود: یکی مساله‌ی ملیت و ملی‌گرایی و دیگری ژئوکریتیسیسم یا نقدِ‌ جغرافیایی که از سوی برتراند وستفال و رابرت تالی طرح شده است. امیدواریم در سال جدید بتوانیم این دو حوزه‌ را بیشتر بپرورانیم و متون دیگری را نیز در پیوند با این دو حوزه منتشر سازیم.

در پایان از همه‌ی همراهان فضا و دیالکتیک سپاسگزاریم و امیدواریم در سال جاری بتوانیم به شکلی مشارکتی‌تر با مخاطبان خود در راستای اندیشیدن و نقد وضعیت گام برداریم.

هیئت تحریریه‌ی فضا و دیالکتیک

فروردین ۹۹

………….

پانویس

[۱] البته این تهی‌سازیِ مفهومی و میان‌مایه‌سازی نظری سابقه‌ای درازتر دارد و می‌توان رد پای آن را در آثار بسیاری از به اصطلاح پیش‌کسوتان حوزه‌ی برنامه‌ریزی شهری رصد کرد. از زائل‌کردنِ رادیکالیته‌ی اندیشه‌ی والتر بنیامین و تبدیل‌کردن آن به شاعری میان‌مایه در آثار سید محسن حبیبی گرفته تا انواع و اقسام بدفهمی‌های نظری در نوشته‌های حسین بحرینی و زهره عبدی دانشپور. نقد این آثار که دهه‌ها در مطالعات شهری در ایران سیطره داشته‌اند و دارند نیز از اهداف آینده‌ی این نشریه است. توضیح این پدیده نیازمند تحقیقی جامع در اقتصاد سیاسی دانشکده‌هاست برای آشکارساختن مناسبات قدرت و دانش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *