دانلود مجموعه مقالات
سال گذشته فضا و دیالکتیک دومین سال فعالیت خود را پشت سر گذاشت. شاید بتوان رسالتِ عمدهی این نشریه را تلاشِ جمعی برای فکر کردن دانست. یکی از میانجیهای فکر کردن، در زمانه و وضعیتی که ما در آن به سر میبریم و با بحرانِ تهیشدنِ تجربه و از آن راه بغرنجشدنِ وضعیتِ تفکر مواجهیم، ترجمه است. بر همین اساس است که اغلبِ کارهای فضا و دیالکتیک همچنان بر محور ترجمه پیش رفتهاند، و کوشش شده با متونِ نظری در حوزهی علوم انسانی بطور اعم و مطالعات شهری بطور اخص، پیوند برقرار گردد و زبان فارسی با آنها در گفتگو قرار گیرد.
دو پیش فرض به هم پیوستهی این کنشِ فکری خاص در حوزهی علوم انسانی مدرن عبارتند از: نفی شخصی و خصوصیبودنِ تفکر؛ و نفی استقلالِ مفاهیم و معانی از زبان. میدانیم زبان سپهری جدا و مستقل از مفاهیم ندارد که بتوان آنها را به میانجیِ ابزارِ زبان از سنتی به سنتِ دیگر منتقل کرد. زبان صورتی نیست که مفاهیم به مثابهِ مواد در آن ریخته شده باشند و بشود آن را به اتکایِ فرهنگ لغات و چینش مکانیکی معادلها، از فرهنگی به فرهنگ دیگر منتقل کرد. برعکس، زبان مادهای است که مفاهیم و معانی صُور آن هستند. بر این اساس، فهمِ ما از معانی و مفاهیم امری تاریخی، و در نتیجه مدام در حال سیلان و دگرگونی است. ارتباط ما با جهان به عوامل گوناگونی نظیر شرایط تاریخی، فضای رابطهی ما با عالم هستی، ویژگیهای اقتصادی-اجتماعی-سیاسیِ دوران، و نهایتاً سنتهایی که در آن پرورش یافتهایم بستگی دارد. اگر فهمْ بالذات سنتی و تاریخی باشد آنگاه تفکر به میانجی ترجمه چیزی نخواهد بود جز گفتگوی یک سنت با سنتی دیگر، و تلاش برای بازآفرینی فهمِ دیگری در فهمی دیگر. آنجا که پای زبان، سنت، زیستجهان و عالمِ دیگری به میان میآید، لاجرم فکر کردن در زهدانِ یک سنت فکری قرار میگیرد و جایگاه آن در نسبت با اندیشههای دیگران مشخص میشود. بنابراین فکر کردن به میانجی ترجمه پیوند ریشهدار و وثیقی با درک سنتهای فکری دارد، و اساساً اگر بتوان از چیزی به نام ترجمه به مثابه تفکر صحبت کرد، تنها با اتکا به درک جایگاهِ استقرار آن و رابطهاش با سنت معنادار خواهد بود. به این اعتنا ترجمه به عنوان راه امکانِ برقراری گفتگو با دیگری، علاوه بر ضرورتِ اشراف بر زبانهای مبدأ و مقصد، مستلزمِ درکِ سنت و عالمی است که مفاهیم و معانی در آنها وقوع مییابند. برای کنشِ فکری ناگزیریم به سراغ متونِ کلاسیک و آثار اصلی حوزهی پژوهشی خود برویم و با درک سنتها و جهانهای فکری در تمامیتشان، بکوشیم خود را با آنها در نسبت قرار دهیم.
اما اگر کنش ترجمه مستظهر به سنت و فهمِ آن نباشد، میتواند به ابتذال و فکر نکردن مبدل گردد. آنچه به ترجمه اعتبار میبخشد و امکان پدیدآمدن مازاد را ممکن میسازد همین تکیهزدن بر سنت و پرهیز از سطحینگری و شتابزدگی است. محصول ترجمهای که بدون آشنایی با سنتها، جریانها و نسبتهای میان آنها صورت گرفته، متنی است آشفته که حتی به آستانهی مرافعهی نظریههای گوناگون ترجمه در خصوص میزان وفاداری به متن نمیرسد و خیلی زود از رمق میافتد. در ناآگاهی از سنت و ناآشنایی با موضوع، مترجم فاقد افقِ انتظار برای استخراجِ معانی و مفاهیم در یک سنت، و بازآفرینی آن در سنتی دیگر خواهد بود.
باری، شاید فضا و دیالکتیک به عنوان نشریهای مستقل، که در پی فکر کردن و از آن راه داعیهدارِ مرزگذاری با ابتذالِ بیفکری و وقاحت ساختاریِ پسِ آن است، یکسره نتوانسته باشد به این دو پیش فرض و داعیهی خود جامهی عمل بپوشد، معذلک همچنان میکوشد در این راستا گام بردارد.
در سالی که گذشت ۲۷ متن ترجمهای و تالیفی منتشر شد. میتوان عمدهی این متون را ذیل چهار دستهی کلی قرار داد. بخشِ زیادی از این متون را میتوان تحت عنوان نظریه و مطالعات شهری قرار داد؛ در این دسته قلمروهای نظریای همچون سکونت غیر رسمی، مالکیت و تصرف اراضی، مسالهی قلمروها و شبکههای شهری، نظریهی برنامهریزی و جز آن، در قالب ترجمه و تالیف، از اندیشمندان و پژوهشگران گوناگونی نظیر نیل برنر، باب جسوپ، کریستین اشمید، نیکلاس بلامی، بنت فلوبیر و جز آن منتشر شد. دستهی دوم بهطور مشخص مربوط است به تولیدِ فضای لوفوری و سنتهای تفسیری متکی به آن منظومهی نظری. در این دسته علاوه بر ترجمهی متونی از خود لوفور، آثاری از استوارت الدن، مارک گاتدینر نیز منتشر شدند. دستهی سوم برخی متون انتقادی است که بر مسائل و مشکلات مشخص ایران متمرکزاند. از آن جمله میتوان به نقد استفاده از مفهوم حق به شهر در پژوهشهای ایرانی، و نیز متنی تحلیل دربارهی شهر جدید پردیس اشاره کرد. دستهی آخر متونیاند که محتوای فلسفی، سیاسی یا اقتصادیِ صرف دارند؛ متونی که به آراء ژانلوک نانسی، روی باسکار و کوزو اونو پرداختهاند از این جملهاند.
در سال گذشته همچنین کوششهایی برای انتشار متون انتقادی در قالب کتاب صورت گرفت. سه مجموعهی «نظریهی برنامهریزی»، «مجموعه دفاتر انتقادی فضا و دیالکتیک»، و نهایتاً «فلسفه، سیاست، شهر» تعریف شدند. به دلیل پیچیدگی موضوع، گستردگیِ مقالات، کمبود نیروی مترجمِ حاذق و … چاپِ کاغذیِ مجلدات نخستِ دو مجموعهی اول، برخلاف پیشبینیها، در سال ۹۷ اتفاق نیفتاد. امیدواریم در سال جدید جلد نخست از مجموعهی نظریهی برنامهریزی، مجلدات اول و دومِ مجموعهی سکونت غیررسمی، و دست کم دو مجلد از مجموعهی فلسفه، سیاست، شهر با عناوین آنری لوفور، و دیوید هاروی، منتشر شوند.
در پایان امیدواریم در سال جدید نیز بتوانیم در راستای تعمیق مطالعات شهری و گشودن امکانهای جدید برای تفکر در این حوزه، موثر باشیم.
هیئت تحریریهی فضا و دیالکتیک
فروردین ۹۸
.