مجادلات انتقادی در نظریهی برنامهریزی
تعارضهای برآمده از جهانیشدن و پاسخهای ارائه شده از سوی نظریهيِ برنامهریزی و برنامهریزان، محورِ اصلی بحثهای جدلی و انتقادیِ سانیال، فریدمن و آلکساندر است. سانیال بر مصالحهيِ اخلاقی در جهانِ سرشار از تعارضِ اصول تاکید دارد و در این ارتباط ارزیابی بدبینانهای نسبت به کارآمدی نظریهيِ برنامهریزی دارد. فریدمن در مقام دفاع از نظریهيِ برنامهریزی، معرفتشناسیِ مبتنی بر یادگیری اجتماعی را برای مواجهه با تعارضهای یادشده برجسته میکند و در نهایت آلکساندر، پاسخی رادیکال و مرتبط با دگرگونی اجتماعیِ دانش را مطرح میکند و از دو راهحلِ پیشین فراتر میرود.